نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: خیلی تنهام حس میکنم هیچکس دوستم نداره!

5476
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2020
    شماره عضویت
    43662
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    خیلی تنهام حس میکنم هیچکس دوستم نداره!

    یه دختر ۱۵ سالم تک فرزندم...
    از همون بچگی دوستی نداشتم یا اگه هم کسی سمتم میومد دو روز بعدش ازم زده میشد....
    خیلی زودرنجم رُکَم تا جونم در بیاد همیشه ب همه کمک میکنم یبار تو کلاس ششمی یه همکلاسی داشتم یه ساعت از زنجیر گردنبندیا داشت خیلی دوسش داشت همیشه هم باهاش پز میداد یبار رو نیمکت گذاشت خودش کلاس نبود صمیمی ترین دوستم ش************دش من گردن گرفتم یا دوستام معلمامونو اذیت میکردن من خودمو مقصر نشون میدادم آدم مظلومی نیستما خیلی خیلی هم عصبی ام زود جوشم تن صدام بیشتر اوقات بالاس همیشه هرکی هرمی خواست براش انجام میدادم چه بد چه خوب به نظر خودم دلیل اصلی اینا بر میگرده به خانوادم هیچوقت یادم نبوده بابام منو بغل کرده باشه باهام حرف بزنه دردودل کنه بپرسه دخترم مشکلی داری حالت خوبه اگه یه وقتی شبا تب میکردم دل درد داشتم مریض بودم همیشه مامانم بالا سرم بوده همیشه مامانم اندازه کل دنیا بهم محبت کرده نمیگم بابام دوسم نداره داره بعترین ادم دنیاس باباجونم اما ابراز محبتو تو تامین کردن رفاه میبینه همیشه دخترخاله هام جلو چشممن شوهر خالم یجوری باهاشون شوخی میکنه باهاشون میره بیرون سه تایی همیشه بغلشون میکنه بوسشون میکنه قلقکشون میده قربون صدقشون میره...شاید بگین خیلی خودخواهم زیاده خواهم نمیدونم چیم ولی هیچکس نمیتونه درکم کنه ک چقدر دردناکه خیلی بیشتر از اونچه بتونید فکرشو کنید پدرت مادی کنارت باشه نتونه معنوی خودشو بهت نزدیک کنه پدرم آدمیه که اگه تویه جمع بشینه شروع میکنه به نصیحت و بحثو دستش میگیره ولی کافیه یکی کمک بخواد خونشو ماشینشو دارو ندارشو میده اگه از بقیه بپرسی از بابام میگن آدم خوبیه عالیه آدم مومنیه ولی حتی بابامم یه دوست صمیمی و پایه نداره درسته دوست زیاد داره اما هیچکدومشون تو سختی کنار بابام نیستن یه چندین دفعه ای بغلش کردم با محبت باهاش رفتار کردم بوسش کردم پسم میزنه یا اگرم پس نزنه حتی یه لبخندم نمیزنه همیشه سرم داد میزنه همین امروز مامانم غذا درست کرد بابام رو غذای شور خیلی حساسه و عصبانی میشه ب مامانم گفتم من میگم کار من بوده تو چیزی نگو میگه من تازه کارم چیزی ب من نمیگه بعدش بابام ک یه ذره خورد رفت تف کرد نخورد گفت اولاد آدم دشمنشه تو دشمنی یجور داد میزد عین بید میلرزیدم چون از ۴۰ سالگی فشار خون داره خیلییی رو نمک ایراد میگیره ولی کاش همین بود میگفت تو میخوای منو بکشی اومدم تو اتاقم تا جوون داشتم گریه کردم همیشه هم وقتی بابام اینجوری میکنه اهنگ یه دختر دارم شاه نداره رو گوش میدم بتظرتون من دشمن بابامم؟من خیلی آدم بدی ام نه؟
    همین قضایا از من یه بدبخت ساخته کافیه یه پسر یه جنس مخالف یا حتی همجنس بهم ابراز محبت کنه سریع خر میشم نمیدونم بخاطر چی هس که حتی یه دوستم ندارم همه ازم فراری ان...

  2. بالا | پست 2


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42303
    نوشته ها
    220
    تشکـر
    0
    تشکر شده 71 بار در 62 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیلی تنهام حس میکنم هیچکس دوستم نداره!

    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    به نظر می رسد که احساس ناکامی زیادی را در رابطه با پدرتان تجربه کرده اید که این موضوع بسیار ناراحت کننده و کاملا قابل درک است.
    نیاز به داشتن روابط خوب و با کیفیتی که در آن احساس ارزشمندی دریافت کنیم و بتوانیم دوست بداریم و دوست داشته شویم از جمله نیازهای اساسی هر انسانی است و شما هم مسلما از این قاعده مستثنی نخواهید بود.
    هرچه افراد برای ما مهمتر باشند، مانند پدر و مادر و اعضای خانواده، اهمیت اینگونه روابط هم به دنبال آن بیشتر خواهد بود.
    بنابراین دلیلی ندارد بابت نیاز و خواسته طبیعی خودتان احساس ضعف یا شرم یا گناه داشته باشید.
    اما این نیاز یکی از دشوارترین نیازها هم هست چرا که همواره در مسیر برآورده کردن آن ما با یک فرد دیگری روبرو هستیم که ویژگی ها و گاهی ضعفهای خودش را دارد و ما حتی اگر تمام تلاش خودمان را هم بکنیم، فقط نیی از آن رابطه هستیم و نیم دیگر به رفتار فرد مقابل بستگی دارد.
    از انجا که ما فقط می توانیم رفتار خودمان را تغییر دهیم و اراده و اختیار رفتار دیگران را نداریم، بنابراین فقط باید روی داشته ها و توانمندی های خودمان حساب کنیم.
    نکه مهم دیگر این است که برخی موارد را باید به عنوان بخی از واقعیت بپذیریم تا این وقایع غیر قابل تغییر مدام باعث احساس ناکامی ما نشود از این جهت که نتوانستیم آنها را تغییر دهیم.
    به عنوان مثال شخصیت افراد با یکدیگر متفاوت است و هر کسی بسته به باورها، عقاید، ارزشها، خواسته ها و داراک متفاوتی که دارد و همچنین مهارتها و وانمندی هایش رفتارهایی انجام می دهد که گاهی ممکن است نادرست و یا ناموثر و ناکارآمد باشد.
    از آنجا که پدر و مادرها هم انسان هستند ممکن است گاهی از این دست رفتارهای ناموثر و یا حتی اشتباه داشته باشند.
    و حتی ممکن است برخی مهارتها را نداشته باشند یا از برخی از توانمندی ها برخوردار نباشند که اگر به این نکته توجه کنیم و آنها را به همان صورتی که هستند سعی کنیم بپذیریم، کمتر احساس خشم و ناکامی را تجربه خواهیم کرد و دیگر آن رفتارها را به خودمان نسبت نخواهیم داد چون می دانیم به نقص مهارت آن فرد در فلان مهارت مربوط بوده است نه به شخصیت ما.
    به عنوان مثال در مورد پدر شما، با توجه به مواردی که مطرح کردید به نظر می رسد ایشان در برقراری روابط بین فردی و در مهارت مدیریت خشم خودشان ضعیف هستند و علت پرخاشگری ایشان و توهین و یا قضاوتی که درباره شما کرده اند همین بوده است.
    به این معنا که ایشان چون خشمگین بودند و نتوانستند خودشان را کنترل کنند شما را مورد شماتت سرزنش قرار دادند و این صرفا یک رفتار پرخاشگرانه تکانشی بوده است و ارتباطی به شخص شما ندارد.
    یا اینکه فکر می کنند فقط باید از نظر مالی شما را تامین کنند به باورهای ایشان و معنای پدر بودن در ذهن و فکر ایشان برمی گردد و اینکه احتمالا شیوه ابراز احساسات و محبت ایشان از نوع ابزاری هست نه ابرازی.
    در شیوه ابزاری که اتفاقا در مردان شایعتر است، افراد از طریق سرویس دادن محبت خودشان را به بقیه نشان داده و اینگونه ابراز می کنند نه از طریق زبانی.
    حالا یا گونه دیگری بلد نیستند و نیاموخته اند یا به هر دلیلی به این شیوه اعتقاد و باور دارند و آن را درستتر می دانند.
    حالا در مورد شما هم به نظر می رسد برای اینکه صرفا افراد و دوستانتان را در کنار خودتان نگه دارید دست به رفتارهایی می زنید که نه تنها ممکن است برای خودتان آسیب رسان باشد بلکه عامل تخریب رابطه هم محسوب شود.
    به عنوان مثال باج دادن به دیگران برای حفظ رابطه یکی از شیوه هایی است که اتفاقا رابطه را خراب می کند.
    خوشبختانه یا متاسفانه مهارتهای ارتباطی و روابط بین فردی اکتسابی هستند و از طریق آموزش و تمرین می توان آن را به دست آورد.
    بنابراین با توجه به مطالبی که عنوان شد، شما هم باید بیاموزید که چگونه رابطه های خوب و سالمی بسازید که به بهبود کیفیت زندگی شما کمک کننده باشد نه اینکه به هر قیمتی بخواهید نظر و توجه افراد را به خودتان جلب کنید یا ناجی گری کنید.
    در رابطه با پدرتان هم می توانید اول از همه او را به همین صورتی که هست، با تمام نقاط قوت و ضعفش بپذیرید و نقطه ضعفها و عدم مهارتهایش را در برخی زمینه ها تفسیر شخصی نکنید و به خودتان نسبت ندهید ببینید شما اگر چه رفتاری با همین شرایط موجود داشته باشید می توانید صمیمیت بیشتری با ایشان برقرار کنید.
    در مورد روابط بین فردی با دوستانان هم نیاز به بررسی و ارزیابی های بیشتری دارید و برای دریافت راهنمایی های دقیقتر می توانید جهت دریافت کمک حرفه ای از یک فرد متخصص و از طریق مشاوره فردی اقدام نمایید تا در این مسیر شما را همراهی کنند.

  3. بالا | پست 3


    عنوان کاربر
    مدیر کل
    تاریخ عضویت
    Nov 2019
    شماره عضویت
    42303
    نوشته ها
    220
    تشکـر
    0
    تشکر شده 71 بار در 62 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : خیلی تنهام حس میکنم هیچکس دوستم نداره!

    با سلام خدمت شما دوست عزیز
    به نظر می رسد که احساس ناکامی زیادی را در رابطه با پدرتان تجربه کرده اید که این موضوع بسیار ناراحت کننده و کاملا قابل درک است.
    نیاز به داشتن روابط خوب و با کیفیتی که در آن احساس ارزشمندی دریافت کنیم و بتوانیم دوست بداریم و دوست داشته شویم از جمله نیازهای اساسی هر انسانی است و شما هم مسلما از این قاعده مستثنی نخواهید بود.
    هرچه افراد برای ما مهمتر باشند، مانند پدر و مادر و اعضای خانواده، اهمیت اینگونه روابط هم به دنبال آن بیشتر خواهد بود.
    بنابراین دلیلی ندارد بابت نیاز و خواسته طبیعی خودتان احساس ضعف یا شرم یا گناه داشته باشید.
    اما این نیاز یکی از دشوارترین نیازها هم هست چرا که همواره در مسیر برآورده کردن آن ما با یک فرد دیگری روبرو هستیم که ویژگی ها و گاهی ضعفهای خودش را دارد و ما حتی اگر تمام تلاش خودمان را هم بکنیم، فقط نیی از آن رابطه هستیم و نیم دیگر به رفتار فرد مقابل بستگی دارد.
    از انجا که ما فقط می توانیم رفتار خودمان را تغییر دهیم و اراده و اختیار رفتار دیگران را نداریم، بنابراین فقط باید روی داشته ها و توانمندی های خودمان حساب کنیم.
    نکه مهم دیگر این است که برخی موارد را باید به عنوان بخی از واقعیت بپذیریم تا این وقایع غیر قابل تغییر مدام باعث احساس ناکامی ما نشود از این جهت که نتوانستیم آنها را تغییر دهیم.
    به عنوان مثال شخصیت افراد با یکدیگر متفاوت است و هر کسی بسته به باورها، عقاید، ارزشها، خواسته ها و داراک متفاوتی که دارد و همچنین مهارتها و وانمندی هایش رفتارهایی انجام می دهد که گاهی ممکن است نادرست و یا ناموثر و ناکارآمد باشد.
    از آنجا که پدر و مادرها هم انسان هستند ممکن است گاهی از این دست رفتارهای ناموثر و یا حتی اشتباه داشته باشند.
    و حتی ممکن است برخی مهارتها را نداشته باشند یا از برخی از توانمندی ها برخوردار نباشند که اگر به این نکته توجه کنیم و آنها را به همان صورتی که هستند سعی کنیم بپذیریم، کمتر احساس خشم و ناکامی را تجربه خواهیم کرد و دیگر آن رفتارها را به خودمان نسبت نخواهیم داد چون می دانیم به نقص مهارت آن فرد در فلان مهارت مربوط بوده است نه به شخصیت ما.
    به عنوان مثال در مورد پدر شما، با توجه به مواردی که مطرح کردید به نظر می رسد ایشان در برقراری روابط بین فردی و در مهارت مدیریت خشم خودشان ضعیف هستند و علت پرخاشگری ایشان و توهین و یا قضاوتی که درباره شما کرده اند همین بوده است.
    به این معنا که ایشان چون خشمگین بودند و نتوانستند خودشان را کنترل کنند شما را مورد شماتت سرزنش قرار دادند و این صرفا یک رفتار پرخاشگرانه تکانشی بوده است و ارتباطی به شخص شما ندارد.
    یا اینکه فکر می کنند فقط باید از نظر مالی شما را تامین کنند به باورهای ایشان و معنای پدر بودن در ذهن و فکر ایشان برمی گردد و اینکه احتمالا شیوه ابراز احساسات و محبت ایشان از نوع ابزاری هست نه ابرازی.
    در شیوه ابزاری که اتفاقا در مردان شایعتر است، افراد از طریق سرویس دادن محبت خودشان را به بقیه نشان داده و اینگونه ابراز می کنند نه از طریق زبانی.
    حالا یا گونه دیگری بلد نیستند و نیاموخته اند یا به هر دلیلی به این شیوه اعتقاد و باور دارند و آن را درستتر می دانند.
    حالا در مورد شما هم به نظر می رسد برای اینکه صرفا افراد و دوستانتان را در کنار خودتان نگه دارید دست به رفتارهایی می زنید که نه تنها ممکن است برای خودتان آسیب رسان باشد بلکه عامل تخریب رابطه هم محسوب شود.
    به عنوان مثال باج دادن به دیگران برای حفظ رابطه یکی از شیوه هایی است که اتفاقا رابطه را خراب می کند.
    خوشبختانه یا متاسفانه مهارتهای ارتباطی و روابط بین فردی اکتسابی هستند و از طریق آموزش و تمرین می توان آن را به دست آورد.
    بنابراین با توجه به مطالبی که عنوان شد، شما هم باید بیاموزید که چگونه رابطه های خوب و سالمی بسازید که به بهبود کیفیت زندگی شما کمک کننده باشد نه اینکه به هر قیمتی بخواهید نظر و توجه افراد را به خودتان جلب کنید یا ناجی گری کنید.
    در رابطه با پدرتان هم می توانید اول از همه او را به همین صورتی که هست، با تمام نقاط قوت و ضعفش بپذیرید و نقطه ضعفها و عدم مهارتهایش را در برخی زمینه ها تفسیر شخصی نکنید و به خودتان نسبت ندهید ببینید شما اگر چه رفتاری با همین شرایط موجود داشته باشید می توانید صمیمیت بیشتری با ایشان برقرار کنید.
    در مورد روابط بین فردی با دوستانان هم نیاز به بررسی و ارزیابی های بیشتری دارید و برای دریافت راهنمایی های دقیقتر می توانید جهت دریافت کمک حرفه ای از یک فرد متخصص و از طریق مشاوره فردی اقدام نمایید تا در این مسیر شما را همراهی کنند.

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2019
    شماره عضویت
    41621
    نوشته ها
    127
    تشکـر
    110
    تشکر شده 44 بار در 37 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : خیلی تنهام حس میکنم هیچکس دوستم نداره!

    سلام تارا چطوری خوبی
    منم مثل تو تک فرزندم و به خوبی درکت میکنم چی میکشی و تنهایی چقدر اذیتت میکرده چون قبلا هم خودم همینطوری بودم
    میدونی تارا ما باید خودمون رو تغییر بدیم اگه یه ادمی باشی که غرور داشته باشی تو جمع که بری همش تو خودت باشی ، اخمو باشی گذشت و صبر نداشته باشی تا 15 سالگی که هیچی تا آخر عمرت هم تنهایی ...
    یه کتاب هست ایین دوستیابی خیلی کتاب خوبیه و به خود من خعلی کمک کرد تا رفتارم رو اصلاح کنم ، توحالا تازه 15 سالته یه سری چیزا رو درک نمیکنی یکم بزرگ که بشی خیلی چیزها دستت میاد فقط ببین عزیزم
    ادم های این دور و زمونه همشون به فکر خودشون و منافعشونن ، نزار تنهایی طوری بهت فشار بیاره که بخوان از این تنهاییت سو استفاده کنن و دوم اینکه فکرت نگرشت دیدت رو تغییر بدع تا دنیات تغییر کنه

  5. کاربران زیر از tarah2020 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. من و دوستم
    توسط Shine.s در انجمن روابط بین فردی
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 04-15-2020, 10:02 PM
  2. احساس میکنم بابام دوستم نداره
    توسط nafassss در انجمن روابط والدین و فرزندان
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 06-13-2016, 09:36 PM
  3. آيا دوستم دارد؟
    توسط Saharp در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 01-13-2016, 10:58 PM
  4. عاشق شدن دوستم
    توسط negin478 در انجمن روابط دختر و پسر
    پاسخ: 15
    آخرين نوشته: 07-07-2015, 09:47 AM
  5. حسادت دوستم
    توسط Ti Ti در انجمن سایر
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 06-24-2015, 04:40 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد